سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا سینما و تلویزیون ما برخلاف جریان اسلام و آرمان های انقلاب اسلامی حرکت می کند، مگر قرار نبود تلویزیون دانشگاه باشد. پس این همه پس رفت برای چیست؟!
زنان صدا و سیمای ایران همان نقشی را بازی می کنند که در شبکه های ماهواره ای.با پوشش و نگاه و عشوه های خاص عامل جذب مشتری و بیننده اند. گرچه سینما بسیار افسار گسیخته تر از تلویزیون است، اما این جا بیشتر توجه من روی تلویزیون است که بیشترین مخاطب را دارد. زنانی با آرایش های غلیظ، عشوه های زنانه، حرکات تحریک کننده کم مانده برقصند، با بینی های عمل کرده ،زنانی بانقش مردانه و مقتدر تنها در مقابل شوهرانشان. لباس های ضد فرهنگی ابتدا بر قامت بازیگران می نشیند بعد در جامعه همگانی می شود.
زن غیر مذهبی شیک است و با فرهنگ،تحصیل کرده با خانه ها و ماشین های تجملی، زن مذهبی ضعیف است و ذلیل، بی فرهنگ در صحبت کردن بی سلیقه در لباس بیسواد با خانه هایی کلنگی و ماشین هایی درشکه مانند با چادر هایی بلند که خیابان ها را جارو می کند و تا کمر گل و چرک. و به وضوح دیده می شود که سازنده ی فیلم با نشان دادن صحنه های جنسی به صورت ظریف و حساب شده و البته قابل پخش زهر خود را به بدنه ی فرهنگ می ریزد.

                           

 الآن هم که نور علی نور کرده است این شبکه سه با فیلم سرزمین کهن، واقعاً شرم آور است، موهای تمام زنان این فیلم بیرون  است. حال چند سؤال پیش می آید اگر موهای این گیس بریده ها بیرون نبود سازندگان آن کلهم می مردند، فیلم می مرد و یا این بازیگران می مردند؟!
بودجه های میلیاردی بیت المال مسلمین را چگونه هدر می دهند؟ مگر مسئولین جلسه نمی گذارند که باید فرهنگ ایثار و شهادت را در تلویزیون ترویج کنیم، آقایان بی حجابی زنان در جامعه مرگ فرهنگ ایثار و شهادت است، وقتی زن از دست برود و زنانگی او دست مایه ی پول در آوردن عده ای بشود، اولین چیزی که می میرد مردانگی مردان است. روحیه ی ایران دوستی که سنگ آن را بر سینه می زنید می میرد، مردی که در جبهه های جنگ و فرهنگ و علم می جنگد اول خیالش از پشت سرش، از مادر و خواهر و همسرش راحت است و بعد تفنگ و قلم دست می گیرد و از اسلام و ایران دفاع می کند، این چه برنامه است که راه انداخته اید؟!
چند وقتی است که می بینیم که موسیقی هم پای ثابت تمام فیلم هاست و جدیداً هم که بانوان در این میدان می تازند، همین فیلم آوای باران چه می شد کودکی باران هنری غیر از ساز دهنی زدن می داشت. همین شده که بعضی خانم ها در تالار های عمومی خوانندگی می کنند و در این میان گویی بر سر مسئولین فرهنگی ما خاک مرده پاشیده اند، همه لال می شوند اما اگر کسی به نام اسلام به مظاهر بی فرهنگی اعتراض کند یقه جر می دهند که شما با آزادی مخالفید، این به جز کم کاری عمدی چه معنای دیگری می دهد؟!
آهای مسئولین بی مسئولیت این جا ایران اسلامی است، اگر آزادی را به تعریف خود می خواهید از هر جای ایران که از مرز بیرون بروید می توانید طبق تفکرتان زندگی کنید.
اگر این جا زندگی می کنید، اگر با بودجه ی نفت این کشور آن را اداره می کنید، اگر این جا فیلم می سازید و یا در فیلم های ایرانی بازی می کنید باید به دین آن به فرهنگ آن  و قانون آن احترام بگذارید. این کشور برای آن چه دارد از دین و فرهنگ و علم بیش از اندازه از جان و مال و آبرو هزینه کرده است، بروید بساط لا ابالی گری و ولنگاریتان را جای دیگری پهن کنید.
مسئولین فرهنگی و آقای ضرغامی شما در مقابل این مردم مسئولید و امثال من اگر می خواستیم زنان را با جلوه های زنانگیشان در کوی و برزن و صدا و سیما ببینیم شبکه های ماهواره ای که فراوان است.



[ یادداشت ثابت - سه شنبه 92/11/2 ] [ 12:50 عصر ] [ آتشفشان نسبتاًخاموش ]

نظر

 

  چرا آنان در باطل خود متحدند وما در حق خود متفرقیم؟!

 

 

 

                   



[ یادداشت ثابت - جمعه 92/10/28 ] [ 10:58 عصر ] [ آتشفشان نسبتاًخاموش ]

نظر

 

چرا همسر یا فرزندان بعضی ازشهدا و بزرگان به جاده خاکی می زنند؟!

 

                          

     همسر یک شهید چه قبل از شهادت همسرش وچه بعد از آن متحمل مشکلات زیادی شده است. انجام همزمان دو مسئولیت پدری ومادری،  تأمین عاطفی نشدن، نگرانی برای سلامت جان شوهر و بچه، ترس تنها شدن، مزاحمت های برخی افراد برای یک زن تنها، تأمین هزینه ی زندگی و... . که این مشکلات نه تنها بعد از شهادت همسر بیشتر می شد بلکه موارد جدیدی هم به آن اضافه می گشت. این بار فشار خانواده ی زن برای ازدواج مجدد چرا که بسیاری از همسران شهدا جوان بودند، تنهایی، نگاهی که بعضی در مورد زن بیوه دارند و ... .
جنگ تحمیلی  ابعاد زیادی دارد که متأسفانه در مورد آن بسیار کم کار شده است و زندگی زنان شهدا یکی از این ابعاد است. زنانی  که سنگر خانواده را به بهترین وجه حراست کرده و برادران و همسرانشان را با قلبی مطمئن راهی جبهه های جنگ می کردند، شیرزنانی که علاوه بر تمام وظایف ریز و درشت با ایجاد انگیزه و شور دینی در مردانشان حق عظیمی بر گردن مردم ایران دارند و در این میان سوء مدیریت برخی مسئولین اوضاع را بدتر می کرد، همه ی این مسائل باعث می شد که برخی همسران شهدا سرخورده شده و گاهی نظام را مسئول مشکلات خود بدانند و آلام روحی خود را به فرزندانشان منتقل کنند.
    فرزندان شهدا نیز در بسیاری موارد با مادرانشان همدرد اند. وقتی که فردی را فقط و فقط با نام پدرش بشناسی و دستاورد هایش را نادیده بگیری، جوانی که خاطره ی تلخ جدا شدن اجباری از مادرش را در خاطر دارد، مشکلات اقتصادی و نپذیرفتن کمک های بنیاد به خاطر برخی عقاید وحرف های مردم، از دست دادن پدرانی که از  بهترین ها بودند و غرغر بعضی در مورد سهمیه ها که حق مسلم فرزند شهید است و ... .
     و در میان این آب گل آلود سیلی خوردگان اسلام و انقلاب و جنگ هشت ساله ماهیگیری ها کرده اند و برخی از این خانواده ها تبدیل شدند به محصول این نظریه که: یکی از مهم ترین راه  های ضربه به اسلام و انقلاب اسلامی این است که صداهای مخالف از میان کسانی در ایران شنیده شود که دیگران انتظار آن سخنان را از این افراد ندارند. این یعنی این که ما این راه را رفته ایم و این راه انتهای خوشی ندارد، پس شما هم که تا اینجای انقلاب آمده اید دیگر ادامه ندهید.
    پس همسران و فرزندان شهدایی در این انقلاب پیدا می شوند که مخالف شهیدشان صحبت کرده و عمل می کنند و هر چه قدر این شهید واین  فرد بزرگتر و مشهور تر باشد، بیشتر به پیروزی این نظریه کمک می کند و چه بهتر که این حرف های مخالف از زبان فرزندان امام خمینی (ره) شنیده شود، مردی که قرن ها است همتای آن دیده نشده و از این رو مورد توجه دوست و دشمن بوده است.

 



[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/9/7 ] [ 9:14 عصر ] [ آتشفشان نسبتاًخاموش ]

نظر

ما بی چرا زندگــــــــــانیم

آنان به چرای مــــــــــــرگ خود آگاهند...



[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 8:44 عصر ] [ آتشفشان نسبتاًخاموش ]

نظر

<< مطالب جدیدتر ::